مقدمه
یکی از اصلی ترین نیازهای جامعه بشری در تمام اعصار، زندگی مشترک دو زوج با یکدیگر است، لذا این نوع زندگی، در همهی جوامع، آداب و رسوم خاصی را به همراه دارد. ازدواج یکی از اساسیترین ارکان زندگی بشر است که انسان به وسیله آن به تعالی و ازدیاد نسل که از اهداف این نوع جمع شدن است، میرسد. در دین مبین اسلام نیز تأکیدات فراوانی در این مورد وجود دارد از جمله در روایتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «اذا تزوج الرجل احرز نصف دینه : کسی که ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است».(مستدرک الوسائل، ج. ۱۴، ص. ۱۵۴) این روایت نشان دهنده ارزش بالای ازدواج و تأثیر بسیار آن در دین داری بوده و ازدواج را امری دینی و الهی معرفی میکند. در نتیجه نمیتوان این سنت را صرفا از امور دنیوی محسوب نمود.
ازدواج در لغت و اصطلاح
برای روشن تر شدن بحث ابتدا به تعریف لغوی و اصطلاحی ازدواج میپردازیم تا مشخص شود که ازدواج به چه معناست و چه کاربردی دارد. ازدواج، مصدر باب افتعال، و حروف اصلی آن، «ز ـ و ـ ج» است. از نظر لغت زوج بهمعنای جفت، در مقابل فرد (لسانالعرب، ج۲، ص۲۹۱) عبارت از دو چیز همراه و قرین است؛ چه مماثل باشند، مانند دو چشم و دو گوش، و چه متضاد، مانند شب و روز. (مفردات، ص ۲۱۵) در مواردی، واژه زوج در معنای فرد، به شرط داشتن قرین، بهکار رفته است ( لسانالعرب، ج۶۲، ص۲۹۱) . فرهنگ فارسی عمید ازدواج را به معنای: پیمان بستن یک زن و مرد به صورت رسمی و دینی برای زندگی مشترک زناشویی معرفی میکند و اما در اصطلاح شرع؛ ازدواج به معنای عقدی است که به نحوی خاص، مشتمل بر ایجاب و قبول بین زن و مرد منعقد میگردد. (کتاب ازدواج پیوند آسمانی ص۴)
ازدواج امری فطری
وقتی در نظام خلقت خوب تأمل میکنیم، میبینیم که پدیدههای عالم به صورت زوج آفریده شدهاند برای اثبات این مطلب به این سخن خداوند تبارک وتعالی اشاره میکنیم که در آیه ۳۶ سوره یس میفرماید: «سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ : پاک و منزه است خدایی که همه ممکنات عالم را جفت آفرید، چه از نباتات (و حیوانات) و چه از نفوس بشر و دیگر مخلوقات که اینان از آنها آگاه نیستند.». در آیه ۴۹ سوره شریفه ذاریات نیز میفرماید: «وَمِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ : و از هر چیزی دو نوع (نر و ماده) بیافریدیم تا مگر متذکر (حکمت خدا) شوید.» علاوه بر این دو آیه، آیه ۳ سوره رعد و آیه ۱۰ سوره لقمان نیز به آفرینش مخلوقات به صورت جفت اشاره دارند.
انواع ازدواج
در ازدواج از نوع انسان و به معنایی که قبلا ذکر شد به تقسیماتی بر میخوریم که عبارت است از “ازدواج مشروع” و “ازدواج نامشروع” یا همان “ازدواج سفید”. ازدواج قسم دوم به دلیل نوع ارتباطی که در آن بین زن و مرد برقرار است بیشتر در جامعه غربی نمایان است. لذا از این دست ازدواج ها، در جوامع مسلمان، هیچ یا بهتر بگوییم کمتر رخ میدهد. منظور از «ازدواج سفید» زندگی مشترک زن و مرد بدون ازداوج رسمی است، به گونهای که زن و مرد بدون اینکه خطبه عقد یا صیغهای بینشان جاری شود برای زندگی زیر یک سقف میروند. پیوندی بین زن و مرد، به مدتی نامعلوم، بدون مشروعیت از منظر دین اسلام که فاقد مشروعیت اجتماعی و حقوقی نیز میباشد و طرفین در آن هیچ تعهدی برای کنار هم بودن ندارند. این پدیده اجتماعی نخستین بار در آمریکا در پی جنبشی به نام (جنبش آزادی زن ) پدید آمد.
اهداف ازدواج سفید
اهدافی که در این نوع از ازدواج وجود دارد معمولا مسائل جنسی و روانی میباشد که شخص در این حالت چون متعهد نیست باری بر دوش خود نمیبیند و صرفا از مسائل جنسی بهره برداری میکند. معمولا در این نوع رابطه از میان طرفین، آسیب اصلی را فرد مونث میبیند و اکثر بارهای منفی این نوع پیوند بر دوش زن میباشد. اگر چه به دلیل برخورداری مردان از بهره و لذت جنسی در این نوع ازدواج، به اشتباه چنین گمان میشود که برقراری این رابطه نتایج مثبتی برای مردان به دنبال دارد.
علت و پیامدهای ازدواج سفید
علت گرایش به این سبک از ازدواج، عدم نیاز به مسئولیت پذیری میباشد. این ازدواج تبعات فراوانی به همراه دارد که از جمله آنها بارداریهای ناخواسته و سقط جنین است. همچنین فرزندان حاصل از چنین ازدواجی بیشترین لطمه را متحمل میشوند چرا که پدری وجود ندارد تا مسئولیت او را بر عهده بگیرد. در نتیجه چنین مادران و فرزندانی بدون هیچ سرپرستی سرگردان و حیران خواهند ماند. پیامد دیگر این نوع رابطه این است که افسردگی در بین طرفین خصوصا زن حاصل خواهد شد. با توجه به مطالب فوق به این نتیجه خواهیم رسید که ازدواج با این سبک و سیاق به دلیل عدم مسئولیت پذیری طرفین خصوصا مرد، ازدواج موفقی نخواهد بود.
ازدواج مشروع
وقتی که به عقلمان رجوع میکنیم عقل سالم به ما این دستور را به ما میدهد که زندگی با ضابطه، بهتر از زندگی بیضابطه است و هر انسانی این را بالطبع میپذیرد. پس بهتر است زندگیای برگزینیم که اگر قرار باشد متضرر شویم کمترین آسیب را ببینیم و این حکم علاوه بر آن که یک حکم عقلی است قانون شرع و عرف نیز بر آن تأکید میکند.
ازدواج یک سنت دیرینه اجتماعی است که از آغاز زندگی بشر تا پایان همراه اوست، پیمان مقدسی است که در همه اقوام و ملل وجود داشته است و با رسومات خاصی برگزار میشود. دین اسلام تمام تابعین خود را با تأکید فراوان به ازدواج دعوت کرده و آن را یک سنت الهی و در راستای تربیت معنوی انسانها و نه صرفا یک عمل دنیوی معرفی میکند. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: «ما بنی بناء فی الاسلام احبّ الی الله من التزویج : هیچ بنایی در اسلام بنیانگذاری نشده که نزد خدا محبوب تر از ازدواج باشد». (وسائل الشیعه ج ۱۴) نبی مکرم اسلام در روایت دیگری چنین میفرمایند: «رکعتان یصلیهما متزوج افضل من سبعین رکعه یصلیها عزّب : دو رکعت نمازی که متاهل میخواند افضل است از این که مرد غیر متاهل شب ها نماز و روزها روزه باشد.» و یا در روایتی زیبا امام صادق علیه اسلام محبت به همسر را نشانه ایمان دانسته و میفرمایند: «هر چه محبت مرد بر زن بیشتر گردد، بر فضیلت ایمانش افزوده می شود» (من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۵۱). البته روایات فراوانی در این باب داریم که ذکر آن در این مختصر نمیگنجد.
با توجه به این روایات ارزش بالای ازدواج را از باب دین متوجه میشویم که مهر تاییدی است برای ازدواج پسر و دختر که نتیجه این ازدواج به شرط انتخاب صحیح، باعث رشد و بالندگی زوجین است.
فواید ازدواج مشروع
اگر ازدواج طبق معیارهای صحیح و با اندیشه انجام گیرد فواید و منافع مهمی را برای طرفین به ارمغان میآورد.
آزادی در عمل
دختر و پسر قبل از این که ازدواج کنند آزادی عمل به معنای حقیقی ندارند و جزء خانواده به حساب میآیند وناچار هستند که از قوانینی که در خانواده حاکم است پیروی کنند. اما بعد از ازدواج، طرفین وضعیت جدیدی را در خود احساس میکنند و خودشان را در زندگی پیشرو، قابل اثر و مفید میبینند و آزادی عمل آنها باعث میشود که خواستههای خود را از زندگی مشترک دریافت و اجرا نمایند و به اهداف خود در زندگی برسند و از فردیت به زوجیت و از پسر و دختر بودن به همسر بودن تبدیل شوند و یک اجتماع کوچک را تشکیل دهند و زندگی هدف داری را شروع نمایند.
آرامش
یک از اصلی ترین نیازهای انسان در زندگی و حلقه مفقوده او آرامش است به همین دلیل هر انسانی در طول زندگی تمام تلاش خود را انجام میدهد تا به آرامش برسد. یکی از دردناک ترین و ترسناک ترین لحظات عمر تنها بودن و تنها زندگی کردن است که موجب آزار شخص میشود. انسان به وسیله ازدواج از این تنهایی خارج شده و همدم و همراهی برای خود بر میگزیند. برای مثال وقتی شخصی بخواهد به یک مسافرت طولانی برود آیا اگر تنها باشد راحت تر است وسختی راه را درک نمیکند یا این که همراه داشته باشد؟ قطعا عقل سلیم همراه داشتن را انتخاب میکند چون با وجود همراه سختی مسیر به حداقل خود میرسد حال این که فرد قرار است چندین سال در دنیا زندگی کند قطعا به تنهایی برای او دردناک است و قطعا در آینده با مشگلاتی روبرو خواهد شد. انسان در روابطش با انسانهای دیگر نیاز به دوستی امین، درستکار، غم خوار، مهربان و راز دار دارد تا از او بهره مند شود تا بدینوسیله به آسودگی و آرامش دست پیدا کند. بهترین فردی که میتواند همه این هارا باهم دارا باشد “همسر”است . شاید سؤالی در ذهن شما پیش بیاید که من با دوست خودم هم همین نوع رابطه ها را دارم پس دیگر لازم به ازدواج نیست. و اما جواب این است که دوستی ها و محبتها موقت و محدود هستند جز دوستی و محبت به همسر که دائم و غیر محدود است. خداوند در آیه ۲۱ سوره مبارکه روم میفرماید: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ». یعنی؛ باز یکی از آیات (لطف) او آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در کنار او آرامش یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود. در این امر نیز برای مردم بافکر ادلهای (از علم و حکمت حق) آشکار است.
مدیریت
اگر جوانی بخواهد زندگی خوبی توأم با آرامش داشته باشد باید بعد از ازدواج اصلی را در زندگی خود رعایت کند و آن اصل چیزی جز مدیریت زندگی نیست، هر انسانی در ابتدا باید مدیریت کردن را در محیطهای خانوادگی و پیش از ازدواج و یا در محیطهای آموزشی فرا بگیرد، اما اگر به هر دلیلی مدیریت را یاد نگرفت برای رسیدن به هدف از ازدواج که آرامش است دنبال مباحث مدیریتی خانواده میرود تا بتواند یک خانواده خوب برای خود بسازد بنابراین از آنجا که به دنبال غایت ازدواج است ولو از روی اجبار به دنبال آموزش مدیریت خانواده میرود زیرا سکینه و آرامشی که در زندگی به دنبال آن میگردد بدون مدیریت حاصل نمیشود.
در زندگی مشترک شرعی، آرام آرام و با گذر زمان، شخص مدیریت خانواده را فرا گرفته و یاد میگیرد که چگونه با همسر و خانواده همسر و خانواده خود رفتار کند تا زندگی شخصیاش لطمه نبیند و یا کمترین لطمه بر آن وارد شود. شاید فرد تا قبل از ازدواج به فکر مدیریت کردن نبود ولی بعد از ازدواج قطعاً به فکر میافتد ولو مدیریت آن سطحی باشد. انسانی که مدیریت زندگی را به خوبی درک کرده باشد و مدیر لایقی برای خانواده باشد، در سایر کارهای روزمره هم تاثیرات این مدیریت را خواهد دید؛ چرا که مدیریت در خانواده یک قسمت کوچکی از مدیریت در جامعه است و معمولا افرادی که رفتار صحیح با همسر و فرزندان دارند مسئولین اجتماعی خوبی هم هستند.
ثبت دیدگاه