مقدمه
تدبر در سوره فهم یکپارچه سوره با هدف همراه شدن با غرض هدایتی آن است. تدبر در سوره غایتی برای انس با ظواهر آیات کریمه قرآن و شناور شدن در سطح دریای معارف قرآن است که البته اعماق آن انتهایی ندارد. با رویکرد تدبر در سوره تفسیر و تبیین اهل بیت علیهم السلام در ذیل آیات کریمه سوره درخشش بیشتری یافته و پیام آیات کریمه استحکام و اتقان خویش را نمایان میسازد.
نوشتار حاضر تدبر در سوره مبارکه کوثر به عنوان کوتاه ترین سوره قرآن است. ابتدا آیات این سوره مبارکه دسته بندی شده، سپس فضای سخن سوره و جهت هدایتی آن بیان میگردد تا مقدمهای برای ارائه سیر هدایتی آیات کریمه سوره باشد. در پایان بحثی روایی و تاریخی پیرامون شأن نزول این سوره ارائه شده است.
دسته بندی آیات سوره
مجموع سه آیه سوره در دو دسته قرار میگیرد: آیه نخست از اعطاء کوثر به پیامبر خبر میدهد. آیه دوم امر به پیامبر نسبت به نماز و نحر، فرع بر امتنان در آیه پیشین است. آیه سوم نسبت ابتر را از پیامبر دفع نموده و آن را به بدخواه پیامبر باز میگرداند. آیه اخیر با مصدر شدن حرف تاکید «إنّ» مشابه اسلوب کلامی آیه نخست و در عرض آیات اول و دوم است. همچنین با حذف حرف عاطف این دو دسته از آیات در نهایت اتصال به یکدیگر و بدل از هم آمده اند تا دو بیان از یک حقیقت باشند.
فضای سخن سوره
بدخواهان پیامبر دشمنی خویش را آشکار نموده و پیامبر را بدون نسل و فرزند میخوانند. آن ها در حقیقت خاموش شدن چراغ فروزان هدایت و ولایت الهی را به انتظار نشستهاند. روایات شأن نزول سوره نیز که از طریق اهل بیت علیهم السلام و نقلهای متعدد تاریخی گزارش شده این فضای سخن نهفته در متن آیات سوره را تبیین بیشتر و تأکید مینماید.
جهت هدایتی سوره
خداوند بشارت میدهد که چراغ پر فروغ رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم توسط فرزندان او تداوم خواهد داشت.
سیر هدایتی سوره
«إنا أعطیناک الکوثر»
آیه شریفه از اعطاء کوثر به پیامبر خبر میدهد. ویژگیهای متعدد در این بیان کوتاه نشان از شدت امتنان و ارزشمندی این عطیه الهی دارد: کوثر به وزن «فوعل» و از ماده «کثر» و به معنای حد بالا و مبالغه در کثرت و زیادی و آن چیزی است که زیادی از شأن آن میباشد. علاوه بر آن که هر هدیهای از جانب اهداء کنندهای والا مقام بزرگ میگردد و تصریح شده که هدیهدهنده خداوند متعال است. خداوندِ مُعطی نیز با صیغه جمع خوانده شده که از آن اراده تعظیم مضاعف مُعطی شده است. همچنین خداوندِ مُعطی با ضمیر متکلم و دریافت کننده عطیه با ضمیر مخاطب بیان شده که نشان از کمال قرب و نزدیکی میان اعطا کننده و دریافت کننده عطیه دارد. بنا شدن فعل بر مبتدا افاده تاکید میکند و همچنین حرف تأکید در ابتدای کلام تأکید مضاعف را میرساند. تعبیر از این اعطاء با فعل ماضی، دلالت بر استحکام این اعطاء و ریشه داشتن آن در مشیت و اراده قطعی الهی دارد. تعبیر «إعطاء» در برابر «ایتاء» به بیان تفضل در این بخشش و تملک آن نزدیکتر است.
اما مفهوم و مراد از کوثر این عطیه والای الهی چیست؟ وجوه مختلفی پیرامون مراد از آن در تفاسیر ذکر شده که تنها معدودی از آنها مستند روایی دارد. تلاش مفسران در ارائه سایر وجوه همانند مَثَل معروفی است که جمعی در تاریکی فیلی را لمس میکنند و هر یک به گونهای او را توصیف مینماید که مغایر با حقیقت آن است. بیانات روایات در این خصوص در سه دسته قرار میگیرند:
۱- روایات متعدد از سوی شیعه و عامه، کوثر را نهری معرفی کرده که خداوند پیامبر را به سبب آن گرامی داشته است. نهر کوثر از زیر عرش الهی جاری گشته و با توصیفات فاخری در لسان روایات ستوده شده است.
۲- روایاتی کوثر را با عنوان حوض و محل اجتماع آب معرفی نمودهاند. کوثر نام حوض پر و لبریزی که ریزشگاه دو چشمه از بهشت در آن است. یکی از آن دو چشمه تسنیم و دیگری چشمه معین است.
۳- مراد از کوثر شفاعت نیز روایت شده است.
دو تفسیر نخست جنبه باطنی داشته و تفسیر اخیر جنبه ظاهری آن است. شفاعت در دو تفسیر نخست به آبی تشبیه شده منشأ حیات معنوی انسانها است. این آب به نسبت زندگانی دنیا همانند چشمهای است که در تمامی نسلها و در طول تاریخ بشریت جریان دارد و به نسبت روز قیامت بسان حوضی است که آب در آن جمع شده و امت پیامبر در روز قیامت بر آن وارد میشوند. تبیین کاملتری از مفهوم کوثر در ذیل آیه پایانی سوره ارائه خواهد شد.
«فصل لربک و انحر»
بیان مراد از واژه «انحر» همانند واژه «کوثر» معرکه آراء مفسران گشته، اما مراد از آن بر اساس روایات فریقین از پیامبر و امیرالمؤمنین و همچنین روایات شیعه از امام صادق و غیر ایشان از ائمه علیهم السلام، بالا بردن دو دست در تکبیر نماز به سوی گلوگاه است. اگر چه با تدبر در آیات سوره، آشکار میگردد که این مفهوم سازگارتر از سایر مفاهیم ادعا شده با سیر بیان سوره است، اما این معنا برای این واژه در زمره حقیقت شرعیه بوده، که مطابق روایت بعد از نزول سوره برای پیامبر توسط جبرائیل تبیین شده است.
مقصود از بالابردن دو دست در تکبیر نماز بیزاری جستن از هر شرک و شریکی و پشت سر افکندن هر چه غیر خداوند است. مطابق روایتی از امام صادق علیه السلام با اعطاء کوثر به پیامبر نوری در قلب پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داده شد؛ که ایشان را به سوی خداوند دلالت نموده و از هر چه غیر اوست منقطع میگرداند.
خداوند در این آیه شریفه فرع بر امتنان الهی و سیاق تسلی و تطییب نفس شریف پیامبر در آیه پیشین، پیامبر را امر به نماز و نحر میکند. بخش نخست آیه شریفه: «فصل»، متناسب با بیان اعطاء و امتنان الهی در آیه پیشین متضمن منصرف نمودن تمام توجه به سوی خداوند است، و بخش دیگر آن: «و انحر»، با مفهوم رویگردانی و انقطاع از غیر خداوند مقدمهای برای آیه بعد و بی اعتنایی از دشمنیهای بدخواهان است.
«إن شانئک هو الابتر»
ظاهر بیان آیه شریفه میرساند که آن از قبیل قصر قلب است. یعنی در مقام دفع عنوان ناروای أبتر از جناب پیامبر، اقتضای بلاغت کلام – با توجه به جلالت مقام پیامبر – بازگرداندن این عنوان به شخص بدخواه آن حضرت است. یعنی از میان پیامبر و بدخواه ایشان، عنوان ابتر فقط به خود آن بدخواه اختصاص دارد. لذا مراد آیه شریفه، تاکید بر استمرار نسل و فرزندان پیامبر است. به همین جهت حضرت امیر علیه السلام در پاسخ به این انتقاد که چرا جناب امام حسن و امام حسین علیهما السلام را فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله میخواند، میفرمایند: «اگر این دو فرزند پیامبر نبودند، البته ایشان ابتر میبود همچنان که بدخواهان گمان داشتند.
تعبیر ابتر از سوی بدخواهان اگرچه ظهور در انقطاع نسل دارد اما مقصود اصلی نبوده بلکه کنایه از به خاموشی گراییدن نور رسالت پیامبر عظیم الشأن بعد از وفات ایشان است. لذا این پاسخ اگرچه ظهور استمرار نسل پیامبر دارد اما بلاغت کلام اقتضا دارد برای دفع هر دو اتهام کافی باشد. یعنی همین ذریه و نسل مستمر پیامبر استمرار دهنده رسالت و ولایت حضرت خواهند بود.
با تبیین مراد و مفهوم اصلی آیه شریفه، وجه روایات بسیاری در تفسیر مفهوم «کوثر» آشکار میگردد: روایاتی که دلالت دارند کوثر همچنان که تعلق به حضرت رسول دارد، به حضرت امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام نیز تعلق دارد. ادعیه مأثورهای که در آن درخواست داریم خداوند با دست امام زمان عجل الله تعالی فرجه از حوض جد ایشان به ما بنوشاند. روایتی که میفرماید نهر کوثر اختصاص به محبان اهل بیت علیهم السلام نیز دارد . روایتی که میفرماید در پی محزون شدن پیامبر از چیره شدن بنی امیه بر سرنوشت امت، دو سوره کوثر و قدر بر ایشان نازل میگردد . تبیین مفهوم کوثر در روایات، موجب گشته تا دو فراز سوره یعنی دو آیه نخست سوره و آیه اخیر شدت اتصال به یکدیگر داشته و بدل از هم باشند.
شأن نزول سوره
سوره مبارکه کوثر در جریان وفات پسری از پیامبر و پس از جسارت نمودن بدخواه ایشان و اهانت به حضرت نازل گردیده است. دو موضوع در شأن نزول سوره قابل بررسی است. نخست اینکه سوره شریفه در پی در گذشت کدام فرزند از پیامبر نازل گشته است؟ و دیگر اینکه آن شانئ و بدخواه که خودش به نص قرآن ابتر است کیست؟
روایاتی نزول سوره را بعد از وفات جناب قاسم در مکه معرفی نمودهاند . در مقابل برخی از نقلهای تاریخی و روایی حاکی از نزول سوره بعد از وفات جناب ابراهیم در مدینه است و اینکه پیامبر بر فراز منبر رفته و آیات سوره کوثر را برای مسلمانان قرائت نموده است. وجه جمع میان این دو نظر این است که نزول سوره بعد از وفات جناب قاسم بوده و قرائت این سوره بعد از وفات جناب ابراهیم تأکید و یادآوری دوباره محتوای این سوره به مناسبت بوده است.
مطابق روایات متعدد از اهل بیت علیهم السلام، عمرو بن عاص همان کسی است دشمنی خود با پیامبر را در ضمن ماجرای وفات پسر پیامبر اکرم اظهار کرده و سپس پدرش عاص بن وائل نسبت أبتر را به پیامبر داده و میگوید: «همانا محمد مردی أبتر است که فرزندی ندارد، پس اگر بمیرد یاد او نیز منقطع خواهد شد» . این پاسخ کوبنده از جانب خداوند در شأن آن دو نازل میشود. اهل بیت علیهم السلام به همین مناسبت عمرو را «الابتر ابن الابتر» و پرچم نفاق و معدن دشمنی و شقاق خوانده و چهره پلید او را با یادآور شدن آیات سوره کوثر افشا نموده و وی را مورد عتاب قرار میدهند.
ثبت دیدگاه